برسامبرسام، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

برسام پسر خوشگل

بدون عنوان

خاطراتت، همه ،همچون برگ هایِ پژمرده و بی جانِ پاییزی، از درختی در آسمانِ هفتم قلبم فرو میریزند، بر زمین و مردم هم چه با شادمانی پا میگذارند ، بر رویِ آنها پا میگذارند و من هم تنها، سمفونی شکستنِ آنها را به گوش میسپارم صدایِ خنده هایت ، در میانِ خش خشِ این برگ ها ، گم شده، فراموش شده. هر قدم که پاییز به سمتِ من می آید تو دور تر میروی و حتیٰ خودت هم دیگر، در میانِ این درختانِ زرد و نارنجی گم شده هستی. ...
7 دی 1393

داغ داغ برسام و کارهایش

سلام به گل پسر خودم اقا برسام خیلی ناز این پسر همه دوسش دارن منهم همینطور هر وقت میرم خونه بابا بزرگم زنگ میزنیم برسامو بیارن اونجا این پسر شیرین کاریهای زیادی میکنه برسام زود دندون در اورد الهی من فداش بشم لاغر شده بود اما الان باز هم تپل شد الان هم دو سه قدمی راه میره بعد میخوره زمین نمیدونم این برسام کوچولو چقدر عجله داره همه چیرو یاد بگیره تمام کاراش برامون شیرینه بابابزرگم خیلی بیش از حد اونو دوسداره.عمو هاش خیلی اونو دوسدارن هروقت اونو مبیبنن انگار چن سال بچه ندیدن....                            &n...
7 دی 1393

بدون عنوان

سلام به گل پسر خودم اقا برسام خیلی ناز این پسر همه دوسش دارن منهم همینطور هر وقت میرم خونه بابا بزرگم زنگ میزنیم برسامو بیارن اونجا این پسر شیرین کاریهای زیادی میکنه برسام زود دندون در اورد الهی من فداش بشم لاغر شده بود اما الان باز هم تپل شد الان هم دو سه قدمی راه میره بعد میخوره زمین نمیدونم این برسام کوچولو چقدر عجله داره همه چیرو یاد بگیره تمام کاراش برامون شیرینه بابابزرگم خیلی بیش از حد اونو دوسداره.عمو هاش خیلی اونو دوسدارن هروقت اونو مبیبنن انگار چن سال بچه ندیدن....                            &n...
7 دی 1393

بدون عنوان

یکی از یکی خوشگل تر قربونتون برم من خیلی دوستون دارم  دوست دارم همیشه این لبخند زیبا رو لبتون باشه خیلی خیلی دوستون دارم از طرف(سهیل ثمربخش) ...
6 دی 1393

بدون عنوان

نوشته های روی شن مهمان اولین موج دریا هستند، اما حکاکی های روی سنگ مهمان همیشگی تاریخند، و دوستان خوب ، حک شدگان روی قلبند. ...
6 دی 1393

بدون عنوان

جهان، بی خنده های تو معنا نخواهد داشت. اگر تو نباشی، هیچ بهاری ـ حتی اگر لبریز شکوفه باشد ـ دیدن ندارد. اگر تو نبودی، باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد. اگر تو نبودی، آسمان با همه حجم آبی اش، در چشم های همیشه خیس هر پدری، دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی می شد که به زندانی کوچک بیش نمی ماند. اگر تو نبودی، شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب، دیگر معنایی نداشت. اگر کودک نبود، نه پدر معنا داشت، نه هیچ مادری بهشتی می شد. اگر کودکان نبودند، شکوفه های زندگی به بهار نمی رسیدند و خانواده، بی مفهوم ترین واژه ای می شد که در لغت نامه ها می شد پیدا کنی. کودکان...
6 دی 1393